ممکن است از ما بپرسید چرا از استان چهارمحال و بختیاری که سرزمین لالههای واژگون است، روستای آتشگاه از
توابع بخش مرکزی لردگان در استان چهارمحال و بختیاری را انتخاب کردهایم که کمتر لاله وحشی دارد که به شما
پاسخ میدهیم، اولا لالهها معمولا در اردیبهشت باز میشوند و در فروردین هنوز باز نشدهاند و ثانیا شک نکنید
طبیعت آتشگاه هم آنقدر بکر و دستنخورده است که از سفر به آن پشیمان نمیشوید.
قدمت این روستا به دوره قاجار برمیگردد؛ همان زمانی که عشایر بختیاری آن را به عنوان یکی از ییلاقهای خود
پسندیدند و چادرهایشان را در مجاورت آبشارهای زیبای آن که در مساحتی سه کیلومتری گسترده شدهاند، برپا
کردند.
طبیعت در تبدیل آتشگاه به یکی از جذابترین مکانهای گردشگری چهارمحال و بختیاری نقش اساسی
داشته است. درختان کهنسال بلوط و گردو و بنه در سراسر دره تنگی که روستا در آن واقع شده،
کوههای شورم جلا و دریک در جنوب و شمال روستا و حتی جنس آهکی آنها که سبب به وجود آوردن
غارها و آبشارهای متعدد در منطقه شده، همگی از جاذبههای بینظیر این منطقه به شمار میروند.
اگر خواستید از آتشگاه سوغاتی بخرید، از اهالی سراغ گیاهان معطر و دارویی یا شیر و پنیر و ماست و
دوغ محلی یا گلیمهای ساده و بادوامشان را بگیرید. برای سفر به این روستا، باید به شهرستان لردگان
بروید و از آنجا دو جاده هست که شما را به آتشگاه میرساند، اولی که طولانیتر است جادهای است
که از روستاهای منجر موثی و کیهان و چلهگاه و کلار و چمنبید و دره نامدار و قلعه سوخته و باغ کاج و
ده کهنه میگذرد و جاده دوم که کوتاهتر است، از لردگان و میلاس و سردشت و آبزا و
دلی رد میشود و به آتشگاه میرسد.
چند بار نام روستای درکش از توابع بخش مرکزی شهرستان مانه و سملقان به گوشتان خورده است؟ آیا
دوست دارید مهمان کردهای کرمانجی در خراسان شمالی شوید؟ تا حالا پیش آمده به آوازهای محزون
آنان، وقتی با دو تار همراه میشود، گوش دهید؟ تا به حال دوتارنوازی کرمانجیها را دیدهاید؟ از
مهماننوازی و غیرتمندیشان شنیدهاید؟ وصف رسوم و سنتهایشان در عزا و جشن و ... چطور؟ اگر
راجع به همه اینها کنجکاوید، به روستای درکش بروید که مردمش بیشتر کردهای کرمانجیاند.
درکش روستای خوش آب و هوا و کوهستانی است که چشمههای فراوانی در اطرافش جریان دارند و
یافتههای باستانشناسی در حوالی برج تاریخی سبزعلیخان قراچورلو و تپههای اطرافش، نشان
میدهند این روستا عمری دویست ساله دارد.
از زیباترین جاذبههای طبیعی روستای درکش، میتوان به مراتع وسیع و سبز اطراف روستا، حواشی
رودخانه زومار و دره کنداب در جنوب آن اشاره کرد، اما آنچه دوستداران طبیعت را به درکش میکشاند،
جنگل زیبا و انبوه بلوط در نزدیکی آن است که تنها جنگل بلوط شرق کشور به شمار میرود.
یک نکته دیگر هم درباره درکش هست که بد نیست آن را بدانید. این روستا بنا بر نظر گیاهشناسان،
گنجینهای کمنظیر از گیاهان دارویی است، به گونهای که چند سال پیش، یکی از این کارشناسان گفته
بود، 380 گونه گیاه دارویی در روستای درکش شناسایی شده است که 79 گونه از آنها بسیار ارزشمند
هستند.
او برای نمونه از بابونه بجنورد به عنوان گیاهی منحصر به فرد در درمان بیماریهای گوارشی نام برده
بود که در حوالی این روستا میروید. برای سفر به درکش از بجنورد به سمت آشخانه حرکت کنید و
همین که روستای کلاته زمان صوفی را پشت سر گذاشتید، نرسیده به جوزک، جادهای فرعی شما را
بهروستا میرساند.
از خانه جنها تا خلوت با دریا
آنجا روی یکی از آن صخرههای آهکی بلند که هنوز از پسمانده آفتاب ظهر گرمند، گوشهای دنج و خلوت
پیدا میکنی و مینشینی و خورشید را نگاه میکنی که سرخ و لرزان و بی هیچ تقلایی در دریا غرق
میشود و به صدای موجهایی گوش میکنی که آرام و منظم بر تن صخرهها میکوبند و اگر حوصله
داشتی به بلوچهای سپیدپوشی که با دست پر از دریا برمیگردند، «خداقوت» میگویی، اما همه این
توصیفها حتی گوشهای از زیباییهای روستای ساحلی تیس، از توابع بخش مرکزی شهرستان چابهار
در سیستانوبلوچستان نمیشوند و حتما پیشینیان ما هم این را فهمیدهاند که از 2500 سال پیش در
تیس ساکن شدهاند و به آن گاهی بندر تیزیا گفتهاند و گاهی تیز و گاهی تسی.
تیس، سه قلعه باستانی مهم دارد؛ اولی قلعه تیس است که سبک معماریاش نشان میدهد، به دوره
سلجوقی تعلق دارد، دومین قلعه، «پیروز گت» نام دارد که به غیر کوهنوردها پیشنهاد نمیکنیم از
داخلش بازدید کنند، چون راه ورود به آن سخت و خطرناک است، قلعه سوم، «بلوچ گت» است که بالای
کوه قرار گرفته و دو مقبره هرمی کوچک هم در آن ساخته شده است.
انتخاب سفر به تیس ـ که از طرف نیکشهر و جاده چابهار ـ کنارک جادهای آسفالته دارد ـ با خودتان
است، اما فقط این هشدار را بشنوید که اگر به تیس نروید، نه مقابر جنانی گچ را (که به باور اهالی، محل
سکونت جنها بوده) میبینید، نه پیلبند را، نه سدهای تیس را، نه غارهای بان مسیتی و نقاشیهای
عجیب و غریب داخلشان را، نه چاه باستانی تیس کوپان را و نه حتی گورهای مرموز تپه نهادی را. حالا
تصمیمتان چیست؟ چمدان ها را میبندید یا نه؟
آنجا شما شاهدان جنگی تقریبا تمام شدهاید؛ پیکاری میان بهرام دوم، پنجمین پادشاه ساسانی با شیری
شرزه. بهرام خنجرش را در سینه شیر فرو کرده و شیری دیگر هم پیشتر به دست او کشته شده و بر
خاک افتاده است. پشت سر شهریان چند تن از اعضای خانوادهاش در کنار کرتیر (موبد موبدان)
ایستادهاند که ظاهرا بهرام در دفاع از آنها با شیرها جنگیده است. درست بالای سر بهرام و خانوادهاش
هم کتیبهای نصب شده که یکی از چهار کتیبه موبد موبدان آن زمان و بزرگترین کتیبه عهد ساسانی
روستای سرمشهد، از توابع بخش جره و بالده شهرستان کازرون در استان فارس که جادههای رسیدن
به آن چه از طرف برازجان و چه از طرف کازرون، آسفالته و مناسب است.
متون قدیمی نشان میدهد روزگاری این منطقه مورد توجه پادشاهان هخامنشی و ساسانی بوده است
و در آن بناهای گوناگونی ساختهاند که بقایای آنها هنوز در اطراف سرمشهد دیده میشود و از آن جمله
میتوان به تپه باستانی تل نقارهخانه، آتشکده، تل خاموش، قنات سرمشهد، تل خندق و کاروانسرای
کوشک اشاره کرد. در شش کیلومتری شمال شرقی روستا هم، باستانشناسان شهری کهن به نام
«قندجان» را از دل خاک بیرون آوردهاند که از دیدن آن پشیمان نخواهید شد.
واقعا عجیب نیست که هنوز هم وقتی میپرسی: «کدام روستای ایران معماری پلکانی دارد؟» همه
بلافاصله میگویند: «ماسوله»!. فکر میکنید چند نفر در پاسخ به این پرسش، از روستای پالنگان از توابع
بخش مرکزی شهرستان کامیاران استان کردستان، یادی میکنند؟ فکر میکنید چند نفر میدانند این
روستا گوشهای از بهشت است؟ چند نفر خبر دارند در ده کیلومتری شمال غرب این روستا در رشته
کوههای «گواز»، چشمههای داغ آب معدنی شفابخشی از دل کوه، بیرون میجوشند که از فراوانی
ترکیبات گوگردی و آهنی، شیریرنگ شدهاند؟ چند نفر وصف قلعه عظیم و اسرارآمیز این روستا را
شنیدهاند؟ خیلی کم! خیلی خیلی کم! و به همین دلیل است که برخی ترجیح میدهند امسال هم
راهی ماسوله شوند و بیشتر وقت تعطیلاتشان را در ترافیک جاده روستا بگذرانند و در انبوه جمعیت،
فرصت خلوت کردن با طبیعت را از دست بدهند تا ما روزنامهنگارها در پایان تعطیلات با تأسف گزارش
کنیم: «ماسوله گنجایش این همه گردشگر ورودی را ندارد! به بقیه ایران هم سری بزنید!».
اما شما که این مطلب را خواندهاید امسال پالنگان را انتخاب کنید، چون پالنگان، خلوت، خوش آب و هوا،
پر از چشمهها و رودهای خروشان و طبیعتی دست نخورده است با کردهای مهربانی که به اورامی
سخن میگویند و وقتی دلتنگ میشوند با صدایی محزون سیاه چمانه میخوانند یا چپله یا گریان، اما
اگر
شاد باشند آن وقت باید ببینید با دو دستمال رنگی و یک دهل، چگونه هنرنمایی میکنند. وقت رفتن
فراموش نکنید از پالنگانیهای شریف، کشک و گیوه بخرید به رسم سوغات و اگر تعارفتان کردند به
خوردن ولوشه یا غازینه یا شلمین، رد نکنید چون غذاهای کردی واقعا لذیذند!
پالنگان از راه شهرهای کامیاران و پاوه و سروآباد و سنندج قابل دسترسی است. پس بهانه نگیرید که
چون دقیقا نمیدانید کجاست آن را برای سفر انتخاب نمیکنید.
اینجا با کویر کنار نمیآید
همین ابتدا باید اعتراف کنیم ما هم پیشتر مثل خیلی از خوانندگان این مطلب، خیال میکردیم کرمان
استانی گرم و خشک و بی آب و علف است، اما شما هم باید مثل ما روستاهای طرز، لالهزار، میمند،
هرزا و ... را ببینید تا باور کنید کرمان یک بهشت کوچک و دوستداشتنی است که کمتر کسی از همه
جاذبههایش خبر دارد.
سخت است از بین روستاهای دیدنی کرمان، یکی را انتخاب کنیم، اما وقتی پای اجبار به میان میآید، ما
به هزار و یک دلیل، روستای سیرچ از توابع بخش شهداد را برای معرفی میپسندیم. میپرسید کدام
دلایل؟ اول اینکه سیرچ، زادگاه هوشنگ مرادی کرمانی، خالق «قصههای مجید» است، دوم آنکه
روستای ما، سروی تاریخی دارد که سیرچیها میگویند دوهزار سال از خدا عمر گرفته است. سوم
روستای پیشنهادی ما در مجاورت کویر واقع شده، اما در آن پیست اسکی زمستانی ساختهاند چون آب
و هوایش با خلق و خوی کویر هیچ همخوان�
منبع: روزنـــه